معنی جوهر روناس
حل جدول
تعبیر خواب
دیدن روناس درخواب، دلیل بر آرایش دنیا کند و خوردنش، دلیل بر مضرت و رنج و اندوه کند. اگر بیند جامه خویش را به روناس سرخ می کرد، دلیل که به عشرت دنیا مشغول شود و راه دین فرو گذارد. - محمد بن سیرین
خواص گیاهان دارویی
از ریشه روناس در قدیم برای رنگرزی پارچه و نخ استفاده می شده است.باز کننده گرفتگی ها در بدن است برای معالجه بیماری فلج آنرا با عسل مخلوط کرده و به بیمار بدهید.ترشح شیر راز یاد می کند.درد سیاتیک را رفع می کند.یبوست های سخت را معالجه می کند.قاعده آرو است.اوره خون را پائین می آورد.اوره خون را پائین می آورد.همانطور که گفته شد روناس ترشح ادرار را زیاد می کند و فشار آنرا بالا می برد بنابرین ممکن است در اثر استفاده زیاد ایجاد خون در ادرار کند و در یانصورت بهتر است که روناس با کتیرا خورده شود
لغت نامه دهخدا
روناس. (اِ) روغناس. رناس. روین. روینک. عروق الصباغین. عروق ضمر. فوه. نباتی است رنگی که بیشتر در آذربایجان و حوالی یزد روید و رنگرزی را به کار آید. (یادداشت مؤلف). به معنی همان رودنک که جامه بدان سرخ کنند. (انجمن آرا) (آنندراج) (از شرفنامه ٔ منیری) (از غیاث اللغات). روین. (لغت فرس اسدی) (فرهنگ اوبهی). گیاهی است معروف که بدان جامه و ابریشم رنگ کنند و به عربی فوه و عروق الخمر خوانند. (برهان). اسم فارسی فوهالصبغ است. (تحفه ٔ حکیم مؤمن). گیاهی است از تیره ٔ روناسیان بسیار شبیه به شیرپنیر، دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد. ارتفاع آن بدو متر می رسد ولی برگهای آن درشت تر است، و از ریشه ٔ آن ماده ٔ قرمزرنگی به دست می آید که در رنگرزی به کار می رود. (فرهنگ فارسی معین): و از شهر بردع ابریشم خیزد و استران نیک و روناس و شاه بلوط و کرویا. (حدود العالم).
تن ز سرما چو نیل و چون روناس
منجمد گشته در عروق دماء.
سپاهانی (از شرفنامه).
ورجوع به روین شود.
گویش مازندرانی
گوهر، جوهر، وجود، نفت، مرکب، جوهر
فرهنگ معین
(اِ.) گیاهی است پایا، دارای برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد که از ریشه آن ماده قرمز رنگی به دست می آید که در رنگرزی به کار می رود.
فرهنگ عمید
گیاهی پایا و خودرو با برگهای نوکتیز و گلهای کوچک زردرنگ که ریشۀ آن در تهیه رنگ قرمز کاربرد دارد، روین، رودن، رودنگ، روینگ، زغنار،
جوهر
هر نوع مادۀ رنگی که در رنگرزی و تولید مواد غذایی کاربرد دارد،
مایع رنگی صنعتی که در تولید نوشتافزار کاربرد دارد،
استعداد و شایستگی،
حقیقت،
اصل و خلاصۀ چیزی،
(فلسفه) [جمع: جواهر، مقابلِ عرض] آنچه قائمبهذات باشد،
[جمع: جواهر] [قدیمی] هریک از سنگهای گرانبها مانند الماس، زمرد، یاقوت، فیروزه، و مروارید که بیشتر برای زینت به کار برده میشود،
[قدیمی، مجاز] درخشش، جلا،
* جوهر بوره: (شیمی) =اسیدبوریک
* جوهر سرکه: (شیمی) =اسیداستیک
* جوهر فرد: (فلسفه) [قدیمی] ذره که قابل تجزیه نباشد، جزء لایتجزا،
* جوهر گوگرد: (شیمی) =اسیدسولفوریک
* جوهر مورچه: (شیمی) =اسیدفرمیک
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد ارتفاع آن به دو متر میرسد ولی برگهای آن درشت تر است و از ریشه آن ماده قرمز رنگی بدست میاید که در رنگرزی بکار رود.
فارسی به آلمانی
فرهنگ واژههای فارسی سره
گوهر، دوات
عربی به فارسی
فروهر , هستی , وجود , ماهیت , گوهر , ذات , اسانس
معادل ابجد
531